مونالیزا به قلم آزاده دریکوندی
پارت بیست
زمان ارسال : ۲۱۲ روز پیش
پشت سر ماشین فرهاد به راه افتاده بود و آنقدر توی کوچههای پیچ در پیچ و تنگ پایین شهر میراند که احساس میکرد سرش گیج میرود. هوا تاریک بود و کوچههای خلوت و تاریک آنقدر ترس به جانش انداخته بودند که احساس میکرد موجودی ناشناخته روی صندلیهای عقب ماش ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اطلاعیه ها :
❌توجه❌
بیست و چهار ساعت پس از رایگان شدن آخرین پارت مونالیزا، تمام پارتهای این رمان دوباره به حالت ویآیپی بر میگردن.
با احترام
نویسندهی رمان
🔴 مونالیزا رو چجوری سریع بخونم؟🤔
با خرید اشتراک! روی «درخواست عضویت» بزنید یک پیام خودکار حاوی شماره حساب و هزینه ی اشتراک براتون میاد. بعد از واریز، تاریخش رو در جواب همون پیام بنویسید و شما فورا و مستقیم عضو می شید... بعد می بینید که تمام پارت ها براتون به رنگ سبز درمیاد و بدون محدودیت می تونید رمان رو بخونید.
همچنین می تونید تاریخ واریزتون رو هم در کانال تلگرامی
Writers _online
✅ادیت ها و اطلاعیه های رمان هم در همین کانال☝️
بفرستید تا در پی وی کد عضویت دریافت کنید
❌خبر مهم و فوری❌
حالت سکه ای در تاریخ یکشنبه ۱۱ شهریور ماه برداشته و اشتراک رمان نیز افزایش خواهد یافت.
۲۴ ساعت پس از پایان پارت گذاری؛ رمان از حالت سکه ای خارج می شه و دلیلش توی کانال تلگرامی نوشته شده.
با احترام
نویسنده ی رمان
سلام نویسنده ی رمان هستم😅 وَ قراره آخرین اطلاعیه این رمان رو بخونید.
از بیست و پنجم دی ماه تا به امشب با رمان مونالیزا کنارتون بودم... با قصه ای که گاهی شما رو احساساتی کرد و گاهی خندوند و گاهی هم به شما نشون داد خصلت های ناپسند چقدر می تونن آزار دهنده باشن!
در کنار شما لحظات فوق العاده ای داشتم که به من نشون داد آنلاین نویسی با تمام سختی ها و استرس هایی که برای شخص نویسنده داره چقدر می تونه لذت بخش باشه.
از آدم هایی براتون گفتم که به وجودشون ایمان دارم حتی اگه توی سرم زندگی کنن و تمام تلاشم رو کردم تا شما هم مثل خودم با قلبتون احساسشون کنید و از پس کلمات و جملاتی که نوشتم اون ها رو ببینید.
اومدم بهتون بگم این نهایت تلاش من برای روایت این قصه در تمام این ۱۲۳ پارت بود که با عشق فراوان تایپ کردم.
تشکر ویژه دارم از دوستانی که برای حضورشون در اینجا ارزش قائل بودن و با کامنت هاشون اعلامش کردن.
بسیار بسیار ممنونم که با حمایت های شما وجود «مونالیزا» در چارت برترین ها ثابت بود... چه در رمان های برتر هفته، ماه و سال و چه در پر بحث ترین ها!
و تشکر می کنم از دوستانی که به قلم و تعهد کاری بنده در رابطه با پارت گذاری به موقع اعتماد کردن و اشتراک رمان رو خریداری کردن.
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که عقیده داشتن سکه هایی که می گیرن بنده رو ثروتمند نمی کنه و به عشق رمان با سختی های سکه گرفتن کنار اومدن و همراهم بودند .
و همچنین تشکر می کنم از دوستانی که رمان رو بدون سکه و رایگان خوندن؛ اما خودشون رو مسئول دونستن کامنت هایی جهت حمایت از رمان بذارن.
خداحافظ خانواده ی مظفری
خداحافظ خانواده ی رفیعی
و خداحافظ خانواده ی امینی
💚💚💚
رمان جدید بنده با نام «مهمیز های سیاه» در ژانر مافیایی و اکشن و با قصه ای کاملا متفاوت در حال پارت گذاری در بخش آنلاینه که همراهی شما رو با عشق می طلبه💚
امیدوارم از رمان لذت برده باشید و بدونید که دوستی ما پایداره💚
لطفا در نظرات خود از نوشتن در مورد تعداد پارت ها و یا کوتاه بودن پارت ها جدا خودداری کنید.
از توجه و درک شما سپاسگزاریم.
آزاده دریکوندی | نویسنده رمان
دقیقا دعای فرهاد گرفت🤣
۵ ماه پیشزهرا
۲۵ ساله 00کم از دست مرتضی حرص خوردیم تو دژاوو الانم که هست با شیصد متر زبونش😂😂
۵ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
هر مدلی توی دژاوو برای مرتضی حرص خوردی اینجا هم همونطوری قراره حرصت بده🤭
۵ ماه پیشهانیه
00خیلی خیلی قشنگه😍
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی😍😍🔥
۶ ماه پیش(فن عطا) رویا
00پارت خوبی بود اما درباره نام گذاری واقعا باهات موافق ام اسم تاثیر به سزایی تو برقراری ارتباط داره مثلا فک کن اسم عطا ، عرشیا بود 😂
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
یعنی الان اسم عطا اوکیه برای این شخصیت؟😂
۶ ماه پیشمهدخت
20چقدر رو مخه این مرتضی
۶ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
این یکی از خصلتهای اصلی این کاراکتره. خوشحالم نظرت اینه🤭
۶ ماه پیشسارای
10عالی بود مثل همیشه❤❤
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
مرسی🥰
۷ ماه پیشمنیر
10مثل همیشه عالی 💐
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ممنونم عزیزم 😍😍
۷ ماه پیشمهلا
10💜
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
💚
۷ ماه پیشنفس
10دست گلت دردنکنه وای فرهاد چقد حرص می خورد از دست موری😂😂😂
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره خیلی😄بهش میاد حرص خوردن...
۷ ماه پیشما
10مرتضی عالیه 😂واقعن یکم فرهادو حرص بده حال کنیم🤣
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
آره دور هم خوش میگذرونیم😂
۷ ماه پیشZarnaz
۱۹ ساله 00سلام آزاده جونم عالی بود مثل همیشه مرسی ❤️ایولللل عشقم دوباره وارد شد ولی به آقای اسکوبار عزیز بگو این همه فرهاد عزیزم رو ازیت نکنه گناه داره هه این همه حرصش نده بچم 🙈😝راستی فاز خودتونم مشخص نیست 🤣
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ولش کن بذار حرصش بده یکم خوش بگذرونیم😂 حالا چرا فازم مشخص نیست؟🤪
۷ ماه پیشZarnaz
۱۹ ساله 10چون واقعا دوتاشون دوست دارم نمیدونم طرف کدوم بگیرم طرف هر کدوم بگیرم اون یکی ناراحت میشه 😜🙈🤣
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
😍😍
۷ ماه پیشپرنیا
00فقط کلکل این دوتا🤣🤣🤣🤣🤣یکی نیست بگه مرتضی این باعطابزرگ شده عموگولاخ ک دیگه هیچی نیس.۱اینکه بیای خانوم خونه من شی۲فک میکنم عطامعین وفریال و باهم ببینه۳بخاطرعلاقه فریال بمونالیزا۴باگلشن
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
اولی که دقیقا منظورش همین بود🤩دومی هم فریال خیلی حواسش جمعِ... دلخوش به اینه که باباش مدام سرکارشه. بابت سومی هم ممنون که با دقت میخونی😍😍
۷ ماه پیشنسترن
00خیلی دلت پره دوست عزیز.😉پارتو دوست داشتم ۱خیر۲خیر۳خیر۴نمیدونم
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ههعععییی واقعا خیلی🥲
۷ ماه پیشآمینا
10۳.نه من یادم نیست چرا اسم رمان مونالیزاست.چندوقته سرما خوردم حافظم به هم ریخته😅😅آزاده جون کم فرهاد رو حرص بده. مرتضی کوتاه بیا هم نیست کلید کنه ول نمیکنه
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
ازت بعید بود یادت بره😄زرناز توی پیوی درست گفت جوابش رو.چهارتا کامنتش رو اینجا گذاشت دیگه نتونست بگه... دلت میاد فرهاد حرص نخوره؟🤣وقتی انقدر حرص خوردنش قشنگه🤭
۷ ماه پیشآمینا
00خوب بذار منم ببینم هرچی به مغزم فشار میارم یادم نمیاد.فرهاد رو هم که حرص میدی توقع داری مغزم کار کنه😉😉😉
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
چون فریال اسم خودش رو توی گوشی معین مونالیزا سیو کرده😄فکر کنم پارت نهم باشه
۷ ماه پیشالناز
00اوووف جیگرم خون شد تا رمان سکه باز شد، نویسنده جون دمت بازدمت گرم 👌👌👌👌
۷ ماه پیشآزاده دریکوندی | نویسنده رمان
خداروشکر که در آخر تونستی بخونی... خیلی خوشحال شدم. مرسی😍
۷ ماه پیش
اسرا
00وای فرهاددعای آخرش عجب هم می گیره هان ولی نه عموگلاخ فراموش نشد